رویدادهای بحرانی در اطفال نادر است، با این حال بیماران در صورت مدیریت موفقیت آمیز می توانند نتایج خوبی داشته باشند.
اگرچه بسیاری از ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی در برخی موارد ملزم به مدیریت کودکان مبتلا به بیماری یا آسیب حاد هستند، فرصت های بسیار کمی برای یادگیری و تمرین مهارت های لازم در طول آموزش یا تمرین پزشکی با آنها مواجه می شود.
بسیاری از این مهارت ها به صورت آموزشی و با فرصت های اندکی برای تمرین عملی آموزش داده می شوند. فقدان فرصت برای تمرین مهارتها، اعتماد ارائهدهنده مراقبتهای بهداشتی را از بین میبرد، بر عملکرد آنها تأثیر منفی میگذارد و احتمال خطاهای پزشکی یا پیامدهای نامطلوب را افزایش میدهد.
تا به حال، فرصت هایی برای تمرین عملی یا به شانس واگذار شده است یا با استفاده از مانکن بچه گانه ثابت با بازخورد غیرمستقیم بیمار از یک مربی ایجاد شده است.
از آنجایی که این تجربیات فاقد واقع گرایی در ارزیابی و درمان یک کودک به شدت بیمار یا آسیب دیده بودند، محدودیت های قابل توجهی از نظر دانش، مهارت های بالینی و اعتماد به نفس این جلسات به یادگیرندگان وجود دارد.
در مقایسه، ماهیت فراگیر آموزش شبیه سازی به شرکت کنندگان اجازه می دهد تا در محیطی تمرین کنند که ارزیابی و درمان بیماران واقعی را از نزدیک تقلید می کند.
تعلیق ناباوری که توسط یک شبیهسازی به خوبی طراحی شده به دست میآید، به یادگیرندگان این امکان را میدهد تا صحبت کنند و طوری رفتار کنند که گویی در یک برخورد واقعی با بیمار هستند، در حالی که بازخورد مستقیم از تجهیزات شبیهسازی دریافت میکنند.
افزایش قرار گرفتن در معرض کودکان مبتلا به بیماری حاد یا آسیب دیده در این نوع محیط غوطه ور یکی از مزایای اصلی آموزش شبیه سازی است. طبق تئوری یادگیری بزرگسالان، یادگیری زمانی افزایش مییابد که کاربرد «دنیای واقعی» توسط یادگیرنده مورد قدردانی قرار گیرد، زمانی که بازخورد مستقیم گنجانده شود و زمانی که گروههای کوچک با تجربیات متنوع قادر به تأمل با هم برای هدایت یادگیری و تعمیم تجربه خود باشند.